کد مطلب:28942 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

تجهیز و خاکسپاری












2988. فَرحة الغَریّ - به نقل از اُمّ كلثوم دختر علی علیه السلام -: آخرین سخن پدرم به برادرانم این بود كه فرمود: «پسرانم! اگر مُردم، مرا غسل دهید. سپس با بُردی كه با آن پیامبر خدا و فاطمه علیها السلام را خشك كردید، مرا هم خشك كنید. آن گاه مرا حنوط كنید و در تابوتم قرار دهید. سپس منتظر بمانید تا وقتی كه جلوی تابوتْ بلند شد، شما عقب آن را بلند كنید».

[ اُمّ كلثوم ] گوید: من هم برای تشییع جنازه پدرم بیرون شدم، تا آن كه به منطقه پشتِ غَری رسیدیم، كه جلوی تابوت ایستاد و ما عقب آن را پایین آوردیم. آن گاه، حسن علیه السلام بُردی را كه با آن پیامبر خدا و فاطمه علیها السلام را خشك كرده بودند، بیرون آورد و امیر مؤمنان را با آن خشك كرد. آن گاه كلنگ را گرفت و ضربه ای زد. قبری در میان ضریحی شكافته شد و ناگاه، قطعه ساجی پیدا شد كه بر آن نوشته شده بود: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این قبری است كه نوح پیامبر برای علی وصیّ پیامبر، هفتصد سال پیش از توفانْ آماده ساخته است».

اُمّ كلثوم گفت: قبر شكافته شد. نمی دانم سرورم در زمین نهان شد یا به آسمان برده شد؟ آن گاه صدایی را شنیدم كه چنین تسلیتمان می گفت: «خداوندْ عزای شما را در باره سرورتان و حجّت خدا بر خلق، نیك گرداند!».[1].

2989. امام صادق علیه السلام: چون امیر مؤمنان ضربت خورد، به حسن و حسین - درودهای خدا بر آنان باد - فرمود: «مرا غسل دهید، كفن كنید، حنوط كنید، درون تابوتم بگذارید و عقب تابوت را بردارید، چون جلوی آن را دیگران برمی دارند. به قبر كَنده و آماده ای ولحد و خشتِ قبر فراهم شده ای می رسید. مرا در قبر بگذارید، خشت بر روی لحد بگذارید، از طرف سرم یك خشت را بردارید، ببینید چه می شنوید».

آن دو بزرگوار، خشتی از طرف سرِ لحد برداشتند، پس از آن كه خشت های لحد را چیده بودند. دیدند در قبر چیزی نیست. ناگهان هاتفی ندا داد: «امیر مؤمنان، بنده شایسته ای بود. خداوند او را به پیامبرش ملحق ساخت و با اوصیا پس از انبیا چنین می كند. حتّی اگر پیامبری در مشرق بمیرد و وصیّ او در مغرب از دنیا برود، خداوندْ وصی را به نبی ملحق می كند».[2].

2990. فضائل الصحابة - به نقل از هارون بن سعید -: نزد علی علیه السلام مُشكی بود. وصیّت كرد كه او را با آن حنوط كنند. فرمود: «اضافه ای از حنوط پیامبر خداست».[3].

2991. امام صادق علیه السلام: چون امیر مؤمنان را غسل دادند، از سوی خانه ندا آمد: «اگر جلوی تابوت را بگیرید، برای عقب آن كسانی هستند و اگر عقب آن را بگیرید، جلویش را دیگران می گیرند».[4].

2992. العدد القویّة: چون آن حضرت درگذشت، دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام و عبد اللَّه بن جعفر او را غسل دادند. نیز گفته اند: محمّد بن حنفیه. نیز گفته اند: او را غسل ندادند، چرا كه وی سالار شهیدان بود.

گفته اند: در سه پارچه سفید كه پیراهن و عمامه در آن سه نبود، كفن شد و نزد آن حضرت چیزی از باقی مانده حنوط پیامبر خدا بود كه با آن حنوطش كردند. فرزندش حسن علیه السلام بر او نماز خواند و پنج تكبیر بر او گفت، نیز گفته شده: شش یا هفت تكبیر.[5].

2993. الإرشاد - به نقل از حبّان بن علی عنزی، از غلامی آزاد شده علی علیه السلام -: چون وفات امیر مؤمنان فرا رسید، به حسن و حسین علیهما السلام فرمود: «وقتی كه من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس تابوت مرا بیرون آورید. عقب تابوت را بردارید، كه جلوی آن را برمی دارند. سپس مرا به «غَریَّین»[6] ببرید. آن جا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آن جا را حفر كنید. در آن جا تخته چوبی می بینید. مرا آن جا دفن كنید».

چون وفات یافت، او را بیرون بردیم و عقب تابوت را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می شنیدیم، تا به غریّین رسیدیم. آن جا سنگ سفید نورافشانی بود. آن جا را كندیم. به تخته چوبی برخوردیم كه بر آن نوشته بود: «از آنچه نوح برای علی بن ابی طالب آماده كرده است».

پس او را در آن دفن كردیم و از این كه خداوند، امیر مؤمنان را مورد اكرام قرار داده، خوش حال برگشتیم. به گروهی از شیعه برخوردیم كه در نماز بر آن حضرت حضور نیافته بودند. آنچه را كه گذشت و اكرام الهی را نسبت به امیر مؤمنان به آنان خبر دادیم. گفتند: دوست داریم آنچه را شما از قضیّه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان گفتیم: طبق وصیّت خود آن حضرت، نشانه های محلّ دفن را محو كردیم. رفتند و برگشتند و گفتند كه آن جا را كاویدند، ولی چیزی نیافتند.[7].









    1. فرحة الغریّ: 34، بحار الأنوار: 17/216/42. نیز، ر. ك: مناقب آل أبی طالب: 348/2.
    2. تهذیب الأحكام: 187/106/6، فرحة الغریّ: 30.
    3. فضائل الصحابة: 943/559/2، المستدرك علی الصحیحین: 1337/515/1.
    4. الكافی: 9/457/1، فرحة الغریّ: 31، خصائص الأئمّة: 64.
    5. العدد القویّة: 21/242، بحار الأنوار: 56/254/42. نیز، ر. ك: جواهر المطالب: 109/2.
    6. غریّین، دو بنا مثل صومعه در پشت كوفه بود. (معجم البلدان: 196/4).
    7. الإرشاد: 23/1، إعلام الوری: 393/1، فرحة الغریّ: 36، روضة الواعظین: 152.